سرویس سیاسی جوان آنلاین: یک روز به آغاز زمان نامنویسی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مانده است و فضای سیاسی کشور پر از «آمدن و نیامدن»هاست. پر از گمانهزنیهای با قرینه و بی قرینه؛ او میآید؛ آن دیگری نمیآید. آن یکی تأیید صلاحیت میشود، آن دیگری پایگاه اجتماعی ندارد؛ آن دیگری رقیب درون حزبی دارد و... گمانهای آمدن و نیامدن تا شنبه شب، ۲۵ اردیبهشت و پایان زمان نامنویسی کاندیداها به یقین میرسد و مرحله بررسی صلاحیتها شروع میشود. با این حال تا زمان اعلام رسمی اسامی نامزدهای احراز صلاحیت شده، هیچ چیز یقینی نیست. در این فضای پر از گمانه غیر قطعی، کنکاش در چگونگی فعالیت جریانهای سیاسی نیز خیلی یقینی نیست، اما نتیجه چنین کنکاشی میتواند تصویری از آینده را پیش روی ما بگذارد.
از افراد زیادی به عنوان گزینههای کاندیداتوری نام برده میشود؛ از سید ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی تا محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری و محسن هاشمی. از سعید محمد و محسن رضایی و حسین دهقان تا علی لاریجانی و مسعود پزشکیان و... در این میان نام محمود احمدینژاد هم شنیده میشود و فعالیتهای سیاسیاش هم شدت گرفته است، اما همه اینها تا از حمایت جریانی برخوردار نباشند، بعید است بتوانند موفقیتی کسب کنند. حداقل آنکه در هر حال مردم هر کدام این افراد را با خط کشی جریانهای سیاسی مطرح کشور میسنجند و برنامههایشان را در آن قالب خواهند دید. سؤال اصلی اینجا شکل میگیرد: اصولگرایان و اصلاحطلبان حالا برای انتخابات چه میکنند؟ میان این همه گزینه از هر دو جریان کجا ایستادهاند و نام نهاییشان کدام یک از این جمع است؟ علاوه بر این، بررسی رفتارهای انتخاباتی جریانهای سیاسی و نگاه تطبیقی به آنها و شعارها و اصول سیاسیشان گاه تحلیل خوبی از صداقت جریانهای سیاسی را برای آدم ایجاد میکند.
در جبهه اصولگرایی بیشتر کاندیداهای احتمالی منتظر تصمیم نهایی ابراهیم رئیسی هستند. آنها میگویند در صورت نامنویسی رئیسی برای انتخابات، با او رقابت نخواهند کرد و ضمن انصراف در کنار او خواهند ایستاد. در جبهه اصلاحطلبی مشغول رأیگیری در درون نهاد اجماع ساز هستند. این در حالی است که برخی گزینههای اصلاحطلب اعتقادی به این رأیگیریهای درون گروهی که صرفاً هم ۴۶ نفر حق رأی دارند، ندارند و گفتهاند در هر حال کاندیدا میشوند.